-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 6 اسفندماه سال 1393 12:54
انقد که مث مرد زندگى کردم، مى ترسم کم کم ریش و سیبیل هم در بیارم، زن هم بخوام بگیرم :/ پیوست: نخند! مطلب جدیه :/
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 27 بهمنماه سال 1393 21:55
قیچی را گذاشته ام بیخ موهایم. قلپ، یک قطره اشک سُر می خورد از گوشه ی چشمم. ده دقیقه ی قبل تصویر همسرش را دیده ام. تصویر همسر تنها عشق زندگیم. عشق گذشته ام. تنها کسی که من را پس زد. و حاضر نشد حتا یک ساعت من را دوست بدارد. حتا یک ساعت. من اما زل زد ه ام به تصویر خندان خودش و همسرش در ماه عسلشان. حسودیم نشده است اما دلم...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 21 بهمنماه سال 1393 17:09
خشکسالى بگیرد این کشور انشاالله!! هر وقت که باران ببارد من بى درنگ افسردگى مى گیرم. اساسا اجماعِ باران و چتر و من و یک عدد لاو، براى من یک ارزوى بر دل مانده است. همیشه من و چتر بوده ایم. گاهى باران هم بوده، اما بمیرد آن لاو، که هیچ وقت نبوده است! آن ولنتاین که رسما آینه ى دق من است. به راستی که این ماه، ماه غم من است....
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 17 بهمنماه سال 1393 19:21
انقدر خسته ام که فکر مى کنى نکند واقعا کوه کنده ام!
-
همین موقع هاى سال بود...
شنبه 11 بهمنماه سال 1393 01:06
-
un dia mas sin ti
جمعه 10 بهمنماه سال 1393 11:00
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 8 بهمنماه سال 1393 17:53
توی آشپزخانه ام نشسته ام. روبروی پنجره. گوشیم، کنارم دارد فریدون فروغی می خواند. چای ترش تمشکم، سرد شده است. من دارم شالگردن می بافم. به رج سبز رسیده ام. رنگ سبزش را بیشتر از بقیه رنگ هایش دوست دارم. دینگ! روی صفحه ی گوشیم، اس ام اس اوست. "سلام عزیزم. خوبی؟". نگاهم در کمتر از دو ثانیه بر میگردد به رج...
-
Rescata tu niño interior
جمعه 3 بهمنماه سال 1393 22:57
بدبختیى دارم با خرِ درونم!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 18 دیماه سال 1393 14:26
دلم میخواست یکى بود، بغلم مى کرد. عجیب احساس ناامیدى دارم امروز.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 30 آذرماه سال 1393 12:59
میدانى، حتى اگر یک نفر باشد که قد بلندى داشته باشد و چشمان سیاه، و از آن عالى تر، دو تا چال گونه ى جذاب، و از آن عالى ترتر آقاى دکتر هم باشد، و از همه اینها عالى تر اینکه آدم بسیار صادق و راستگویى هم باشد، مى خواهم بگویم خیلى ممکن است اصلا آدم مناسبى براى یک ریلیشن شیپ ساده هم نباشد حتا. این را هم اضافه کنید به خواص...
-
Siempre
دوشنبه 24 آذرماه سال 1393 00:13
قسمت عاطفى زندگى من، همیشه مزخرف بوده. همیشه. همیشه مزخرف بوده. همیشه همیشه. همیشه مزخرف بوده. همیشه مزخرف بوده. همیشه ى همیشه. همیشه!
-
تمام شده ها چند بار لازم است که تمام شوند؟
سهشنبه 22 مهرماه سال 1393 08:35
آخرین بار بود که برایت گریستم. قسم مى خورم که آخرین بار بود.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 30 شهریورماه سال 1393 21:22
متنفرم از خودم.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 شهریورماه سال 1393 03:32
آدم گاهى این وقت شب، یاد گذشته ى گه اش مى افتد. آن وقت یک دور تسبیح ذکر مى گوید: لعنت خدا به خودم و باعث و بانیش.
-
No lo dudo
یکشنبه 26 مردادماه سال 1393 03:25
باید ترسید. باید ترسید از روزى که چشمانت باز شود، که آن پرده پوشاننده، از جلوى چشمانت بروند کنار، و آنگاه به وضوح ببینى. ببینى که واقعیت یک پیرِ فرتوتِ مردنىِ برهنه است.
-
Me encanta la complejidad
شنبه 25 مردادماه سال 1393 06:55
آدم هاى ساده، آدم هاى قابل پیشبینى، حوصله من را سر مى برند. پیچیدگى کم اش خوب است.
-
Huerfana pequeña
دوشنبه 20 مردادماه سال 1393 16:40
از وقتى اینستارادیو اومده، وبلاگم یتیم شده.
-
Quiero que te dejo, no puedo
چهارشنبه 28 خردادماه سال 1393 15:19
قرار بود هر وقت چال گونه اش از چشمانم افتاد... اما حالا مشکل دو تا شد! دستانش، دستان لعنتیش، همیشه گرمند. پیوست: خدا نیاورد آن روز را که مشکل سه تا شود!
-
Vagar en nada
جمعه 9 خردادماه سال 1393 08:24
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 اردیبهشتماه سال 1393 21:47
دلم نمى خواهد دوباره تکرار شود :| چه گلى بر سر بگیرم؟ :| یک نفر فقط بیاید من را جمع کند:|
-
Le vent nous portera
جمعه 29 فروردینماه سال 1393 19:55
روى یخچال خانه ام، پر است از یک عالمه نوت که نوشته شده روى یک سرى کاغذهاى رنگى. هر چیزى که مهم است. مثل گرامر صرف افعال اسپانیایى و ایتالیایى. چند لیریک به زبان انگلیسى و اسپانیایى. یک نوت درخواست عاجزانه مبنى بر فراموش نکردنِ بردن زباله به بیرون، شماره تلفن دو سه تا آژانس. یک یادداشت هم با خط خوانا، درشت و پررنگ براى...
-
Que mas quieres
دوشنبه 18 فروردینماه سال 1393 15:57
من همیشه عقیده داشته ام که آدم در زندگی اش هر چیزی را باید حداقل یکبار تجربه کند. که البته برای من اکثر مواقع فقط یکبار بوده است. برای همین من به هر چیزی که فکرش را بکنی، یک ناخنکی زده ام. نقاشی، خطاطی، موسیقی،شعر، داستان نویسی، زبان فرانسه، اسپانیایی، ایتالیایی و به تازگی آلمانی. خیاطی، مجسمه سازی. دیگر از مباحث...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 2 فروردینماه سال 1393 10:40
روز دوم عید. همه شاد. همه سر حال. همه خوشحال. من اما به این فکر مى کنم که روز دوم عید، همه شاد، همه سر حال، همه خوشحال، چقدر در کنارش زندگى مى تواند سخت شود. چقدر مى تواند سخت بوده باشد و همین طور کشِ تُنبانش کشیده شده باشد تا سال جدید. و خدا مى داند تا کى. پیوست: وبلاگ است دیگر. یکهو دیدى یک نفر رد شد. این است که سال...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 اسفندماه سال 1392 02:35
من نمى فهمم دنیا براى چه انقدر عجیب است؟! پیوست: ثبت واقعه اى عجیب در تاریخ!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 22 اسفندماه سال 1392 08:20
هِه.
-
شاخه سادیسم
پنجشنبه 15 اسفندماه سال 1392 23:41
به چشم هایت نگاه مى کنم خورشید مال من است و این تمام خوشبختى است. پیوست: على رضا لبش
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 اسفندماه سال 1392 06:40
بعضى چیزا مثل داغ روى پیشونى میمونه. دردش نیست، رَدش هست. پیوست: و مى مونه.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 14 بهمنماه سال 1392 19:50
من باردارم. من سال هاست که باردارم. من بهترین سال های عمرم را باردار بوده ام. انگار که تمام عمرم را باردار بوده ام. انگار که به جای تمام زنان این شهر باردار بوده ام. و هنوز که هنوز است نزاییده ام. من خسته ام. خسته ام از انتظار. من خسته ام از این بار. من این بار را همه جا با خودم داشته ام. وقتی که زیر باران و برف قدم...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 7 بهمنماه سال 1392 20:56
از سال ها پیش این روزها را مى دانستم.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 25 دیماه سال 1392 23:42
این فیلم خوب است. یک جورهایى خیلى خوب است. در واقع خیلى خیلى خوب است. هر چند ممکن است یک جاهایى، جو سنگین فیلم بر شما غلبه کند و با قهرمان فیلم بنشینید به عزادارى و زجه و مویه و حالا بیا و جمعش کن و فلان. منتها فردا صبحش به بزرگترین دستاورد زندگیتان پى میبرید. اینکه بعضى آدم ها کودک درون دارند و بعضى هایشان مُنگل...