عجب روز عجیبی!!!یک عالمه احساس های متفاوت مخلوط!یه عالمه احساس!!!!!!یه عالمه!!
پیوست:ولی همه ی اینا دلیل نمیشه همچنان از حسادت خفه نشم!
پیوست دوم:اصلا دلم نمی خواد بندازمش دور،اما اگه همچنان بخواد حس حسادتمو قلقلک بده،خب منم حوصله ام سر میره دیگه نهایتا!!اونوقت باید بندازمش دور!حیف واقعا!
هم؟!
فکر کنم هر چی می گذره نا مفهوم تر می شی ... !
یک سطل به چه گندگی نهادیم بغل دستمان،هر که را که تکانی بخورد،می پرتابیم آنجا!!درش را هم محکم می بندیم!!
پیوست:از این واضح تر!!!!!!!!!!!!!!!!!!