باور می کنی من از ۳۶۵ روز سال ۷۶ ،خاطرات ۳۶۰ روزش رو نوشته باشم!!!!!!من خودمم باور نمی کنم!بیشترشون شرح شیطونی های توی مدرسه امه!از ۳۶۵ روزش هم باور کن اقل کم ۳۰۰ روزش رو یه امتحانی،چیزی داشتیم!!تک تک امتحانایی که داشتمو نوشتم،با چه خط خرچنگ قورباغه ای هم!!!!بعضی وقتا نمی تونم بفهمم چی نوشتم بسکه بد خط نوشتم!اون قدیما هم مهمونی بازیمون کلی بیشتر بوده!لیست تک تک آدمایی رو هم که خونه مون اومدن،نوشتم!!!آها،نتایج تمام بازی های فوتبال تیم ملی رو هم نوشتم!!!مثلا نوشتم فرانسه ۳،ایران صفر!!!من موندم سال ۷۶ ،این دو تا تیم برای چی اصلا مسابقه میدادن!!!!!!اسم تک تک معلم هام که عمرا یادم میومد اسماشونو،توی دفتر خاطراتم هست!گاهی اوقات نقاشی!!!هم کردم!!!پناه بر خدا!!!!عجب جونوری!!!بودم!!!!!!!!!!
هیچ وقت ارادشو نداشتم...یه اعتراف هم بخوام بکنم اینه که:به دفتر خاطراتا واقعا حسودیم میشه!!!
بودم فعل غلطیه!! فعل هستم رو صرف کن!
کافر همه را به کیش خود پندارد!!!
معلومه حسابی از شاهکار خودت کیفور شدی که اینجا نوشتی....
عجب آدمی بودی ها!:))
ببین!!مشخصه که این آدم،دوست جون آدمه ها!