من به طرز احمقانه ای شیفته کسانی میشم که گرافیک یا نقاشی خونده باشن.تو اسمش رو هر چی میخوای بذار ولی خودم اسمش رو میذارم:خوش ذاتیِ ابلهانه.....
بابای نازنین من،به طرز مضحکی با سهراب سپهری بیگانه است.من سعی نمیکنم کسی رو اصلاح کنم.حتی اگه اون شخص بابای نازنین من باشه.....
و استاد محبوب و سخت گیر من،متاسفانه هیچ راهنمایی مثبتی نمیتونه انجام نمیده.و حتماً از من میخواد کار رو یه جوری سر موقع جمع و جورش کنیم.متاسفم.من از به هم آوردن سر و ته هر کاری بدم میاد،حتی اگه به نفعم باشه......
من از اینکه اینجا مینویسم میترسم.ولی نمیدونم چرا اینکار رو ادامه میدم.اینجا دیگه امنیت نداره.....
هیچی مثل اولش نیست.حتی وبلاگم.حتی من که سخت رنجیده و سرگردان هستم.و حتی خیلی های دیگه که دور شدن.و حتی کسایی دیگه که رنگ فراموشی گرفتن.هیچ چیز مثل اولش نیست.طراوت نداره و پژمرده شده.من خسته ام یا اونا سطحی؟؟من خل شدم یا اونا گنگ؟؟
من نگرانم.فقط برای خودم.در دوردست ها آوایی شنیده نمیشه.
یادت باشه اگه شیشه ی نازکی رو شکستی،اول از همه اون شیشه ی نازک خودت رو زخمی میکنه و آهت رو در میاره.حیف که نمیفهمی!!!!!
این روزها حرفهای مختصر و کوتاه وگهگاه یه آشنای قدیمی،لبخند کمرمگی رو روی لبام میاره.باید جواب سوالش رو پیدا کنم.
من میخوام از اینجا برم.کاش این تبلیغه بلاگ اسکای از اون بالا برداشته نمیشد.اینجوری راحتر دل میکندم.
عیب داره یه کم دیگه وراجی کنم.در هر صورت اینجا فقط متعلق به منه.
هنوز یه جلسه بیشتر سر کلاس سه تار نرفتما.امروز انگشت سبابه دست راستم،لای نردبون(نمیدونم چرا مامان میگه:"نبردبون") گیر کرد و قِلِفتی(؟؟) پوست انگشتم کنده شد.منم که باد بهم بخوره،یه بلایی سرم اومده. ای بپکی طالع روشن من!!
میخوام فراموش کنم.فقط اولش یه ذره اذیت میشم.اما مثل اون یکی مورد ناشی گری نمیکنم.هیچی یهویی انجام نمیشه.یواش یواش.یواش یواش.
خیلی ترسناک شدم،نه؟حتما به این نتیجه رسیده که چه آدم بد ذات و پست فطرتی هستم.ولی همه چی اونطوری نیست که تو فکر میکنی!!!ولی کلا من مشکلی ندارم.تو هر طور راحتی فکر کن....

نظرات 9 + ارسال نظر
مسیح چهارشنبه 17 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 02:03 ق.ظ http://www.aaddee.blogsky.com

سلام

حتما انتظار نداری که با این خبر کسی خوشحال بشه ...

سربلند و ایرونی بمـــــــــــــــــــونــــــــــــــی

ققنوس چهارشنبه 17 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 03:46 ق.ظ

منم نمی دونم چرا دلم بلاگ اسپات می خواد ! ولی حیف که چسبیدم اینجا تو بلاگ اسکای :دی
با این شیشه هه خیلی حال کردم ! از این حرف گنده ها بودا !

هیلا چهارشنبه 17 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 07:52 ق.ظ http://morteza82.tk

از جایی که با یه باد زود مریض میشی پس:
پوووووووووووووووووووووف.
خوب حالا حالت خوبه؟

ناشناس چهارشنبه 17 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 04:41 ب.ظ http://???

سلام

کامنت گذاشتم دستت درد نکنه!! برو خودت افتتاحش کن. مر۳۰ ۴۰ ۵۰ ۶۰ ۷۰ ۸۰ ....... :)))

نقره ای پنج‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 06:30 ق.ظ

اگه جای دیگه نوشتی ... آدرسشو به ما هم میدی دیگه؟؟ بی معرفتی نکنی بذاری بری!!

دیوانه پنج‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 11:44 ق.ظ http://divane.blogsky.com

شاید دلیلش اینه که چیزی که نداریم را می طلیم .
منم سک خط راست نمس تونم بکش عاشق نقاشام
اصولا هنرمندا ؛ چون بی هنرم فتیر
ادرست را به ما بدی رفتی ها .

فرزانه جمعه 19 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 12:03 ق.ظ http://farzaneh.ws

ای بابا مگه قرار نبود باهم بریم کلاس سه تار؟
چرا هیچی به من نگفتی؟

بهرام شنبه 20 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 09:41 ق.ظ http://www.dokhtarankimiagar.blogsky.com

گیر نده!!!!!!

صدر شنبه 20 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 10:51 ق.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام !
از لطفت ممنون!
بعدش هم مگه مجبوری ناخونت و بلند کگنی خب مصنوعیش و بگیر که اینقدر هم مجبور نشی به زمین و زمان بد و بیراه بگی !
موفق باشی
و همیشه پیروز
صدر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد