به طرز وحشتناکی دچار حس های متفاوتی شدم که همه شون یکباره بهم هجوم آوردن:
خدای من،به طرز وحشتناکی گل یاس میخوام.از صبح این حس رفته توی وجودم و مرتب پیش خودم تکرار میکنم:یاس میخوام،عطر یاس....یاس...
به طرز وحشتناکی نگرانم.نگران خودم و هشتصد نفر دیگه.نگران مامانم،بابام...نگران اون وروجک که ازش خبری نیست،یا نگران اون دیوونه که یه مدتیه حرف های عجیب غریب میزنه،یا نگران اون راه گم کرده ای که بد جوری داره وسط دنیا گیج وویج میزنه،بد جور نگرانم که آخرش خودشو پرت کنه ته چاه؛یا نگران فرشته کوچولو،چون هنوز سرما خوردگیش خوب نشده؛یا نگران دوست جون،چون بد جوری دل بسته،میترسم طرف آخرش گند بکشه به احساس بچه.......(میشه لطفاً همه مواظب خودشون باشن!!!)
به طرز وحشتناکی عصبانیم،یک و ماه و نیمی میشه که اون گند رو بالا آوردم،اما هنوز فراموشش نکردم.حالا خوبه کلی به نفعم شده ها.با این حال هنوز عصبیم میکنه.....
به طرز وحشتناکی هم میترسم.آخه نمیدونم آخرش چی میشه.من پیه ی تلاش بی نتیجه رو به تنم کشیدما ولی بازم از شکست خوردن به طرز اسفناکی میترسم....
تا اندازه ای هم خوشحالم،به خاطر قولی که مامان بهم داده.و تا اندازه ای هم ناراحت،آخه بد جوری مثل مجسمه رفتار میکنم،یه چیزی تو مایه های سیب زمینی و یه کم کفری،آخه چشمام رو درست باز نکردم و....
خب بهم حق میدی که بازم بگم هنوز سردمه؟؟
بد جور یاس میخوام.....................

نظرات 4 + ارسال نظر
ققنوس چهارشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 10:38 ب.ظ

مارد بزرگ یخ زده ! تو که هنوز سردی ! نگرانیت وسه خودت موجه ولی برای هشتصد نفر دی نه ..اصلا ...
ایشالا کلی یاس هم گیرت بیاد اینقزه تو کف نمونی ننه !
just kidding
فعلا

هیلا پنج‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 06:45 ق.ظ http://morteza82.tk

گل یاس؟
هروقت این اسم رو میشنوم یاد خاتمی و انتخاباتش میافتم

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 01:34 ب.ظ http://heilakiller.persianblog.com

به weblogeمن سر بزن در باره www.morteza82.tk است

سپیده پنج‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 09:16 ب.ظ http://dotchin.blogspot.com

میدونی چرا سردته یخورده نیگا کن دیوونه دروپنجره ها بازه...!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد