شخصیت های کارتونی؛شما رو یاد کسی میندازه؟

یادم میاد؛یه رو توی مدرسه بنفشه خدا بیامرز(آخه ازدواج کرده)به صرافت افتاد که واسه بچه ها اسم بذاره.بنفشه بچه خیلی شر و با حالی بود؛به خاطر همین اسم یک عالمه جک و جونور زشت و بی ریخت رو روی بچه ها گذاشت.اسم زُمبه رو گذاشت روی زهره.زهره(من و زهره 7 سال بغل دستی هم بودیم) دختر بامزه ای بود که یه بینی تقریباً بزرگی داشت.فاطمه هم بشوک نامیده شد.خود بنفشه هم پدرِ پسر شجاع شد.بنفشه اسم سرندیپیتی رو هم روی من گذاشت؛یادمه زهره روی این موضوع کلی اعتراض کرد؛بنفشه هم نگذاشت؛نه برداشت و گفت چشمای فیروزه شبیه سرندیپیتیه و دماغ تو هم شبیه زمبه.اون روز مجبور شدم کلی زهره رو ببوسمش؛تا از دلش در بیاد.آخی؛نازی؛بهنوش هم قبل از اینکه اجازه بده بنفشه واسش اسم بذاره؛خودش اسم گوریل انگوری رو پیشنهاد کرد؛آخه بهنوش جثه بزرگی داشت

بامزی:بامزی منو دقیقاً یاد یکی میندازه.یادمه ازش پرسیدم تو بامزی هستی یا زنبورایی که عسل تقلبی به بامزی فروختن.اون گفت که بامزی نیست.و نبود؛اون هیچ کدومشون رو نبود.امیدوارم هر جا هست موفق و پیروز باشه.براش آرزوی سلامتی میکنم.

سفید برفی منو یاد امیر میندازه.امیر پسر خاله مامانمه.یه کتابخونه بزرگ پر از کتاب داره.من قبل از این که کارتون سفید برفی رو ببینم؛کتابش رو از بین کتابای امیر پیدا کردم.

خسته ام بقیه اش ولش

نظرات 1 + ارسال نظر
حامد یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:09 ق.ظ http://www.bamzi.net

دنبال بامزی می گردی منم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد